the end of time after him part 44
ناتاشا : پنی الان همه تو خطریم
پنی : بچه ها همین الانشم باید بریم دنبال گربه
ناتاشا : ولی ما باید طبق کتاب پیش بریم
ساشا : اونجارو ببین کتاب خودش باز شد
ناتاشا ویو : کتاب باز شد و مشخصات پاتریشیا باز شد
بالای صفحه در حال نوشته شدن یه کلمه بود بالاش نوشت : حذف شد در حال فکر کردن و خوندن صفحه بودم تا اینکه صدای جیغ ساشا و پنی و داد های لوکاس منو به خودم آورد یه دسته زامبی در حال حموم آوردن به ما بودن
لوکاس ویو : با دیدن زامبی ها ناتاشا رو بغل کردم و فرار کردم همه بچه پشت سرمون در حال فرار کردن بودن زامبی ها سرعت زیادی داشتن دنبالمون میکردن
تا اینکه پای پاتریشیا پیچ خورد و افتاد توی چاله توماس محکم دستش رو گرفته بود ....
پنی : بچه ها همین الانشم باید بریم دنبال گربه
ناتاشا : ولی ما باید طبق کتاب پیش بریم
ساشا : اونجارو ببین کتاب خودش باز شد
ناتاشا ویو : کتاب باز شد و مشخصات پاتریشیا باز شد
بالای صفحه در حال نوشته شدن یه کلمه بود بالاش نوشت : حذف شد در حال فکر کردن و خوندن صفحه بودم تا اینکه صدای جیغ ساشا و پنی و داد های لوکاس منو به خودم آورد یه دسته زامبی در حال حموم آوردن به ما بودن
لوکاس ویو : با دیدن زامبی ها ناتاشا رو بغل کردم و فرار کردم همه بچه پشت سرمون در حال فرار کردن بودن زامبی ها سرعت زیادی داشتن دنبالمون میکردن
تا اینکه پای پاتریشیا پیچ خورد و افتاد توی چاله توماس محکم دستش رو گرفته بود ....
- ۱.۴k
- ۳۱ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط